با توجه به ترجمه قدیمی فارسی، واژه ” جسم “ در عهد جدید به دو معنی به کار رفته است. این دو معنی را میتوان بر اساس زمینه و چار چوب متن تعیین کرد.
واژه جسم میتواند به معنی بدن باشد. برای مثال در متن رومیان ۸: ۱۰-۱۱ واژه جسم به معنی بدن به کار رفته است.
دومین معنی واژه جسم، اشاره به طبیعت گناه آلود است. جسم یا بدن ما به خودی خود گناه آلود نیست؛ اما پولس اغلب طبیعت گناه آلود ما را ” جسم “ میخواند. برای مثال در رومیان ۷: ۵، ۱۸، ۲۵ و ۸: ۳- و ۱۲ و اول قرنتیان ۵: ۵، غلاطیان ۵: ۱۶-۱۷، ۱، ۲۴، ۶: ۸ این واژه در این معنا به کار رفته است (در ترجمه انگلیسی هر گاه واژه جسم چنین معنایی دارد، به جای آن عبارت ” طبیعت گناه آلود “ به کار رفته است).
این دو معنی کلمه ” جسم “ با یکدیگر بسیار متفاوتند. هنگامی که واژه جسم به معنی بدن به کار میرود، معنی منفی در آن نهفته نیست. بدنهای ما جنبه شرارت آمیز یا گناه آلود ندارند، چرا که ما به صورت خدا آفریده شدهایم (پیدایش ۱: ۲۷).
در واقع آنچه که بد است، طبیعت گناه آلود یا خواستههای گناه آلود ما هستند. این خواستهها باعث میشوند که ما مرتکب گناه شویم (یعقوب ۱: ۱۴-۱۵). بنابراین، هنگامی که واژه جسم در معنی طبیعت گناه آلود ما به کار میرود، معنایی کاملا متفاوت با بدن دارد. طبیعت گناه آلود ما پلید است، اما بدنهای ما چنین نیست.
هنگامی که روحالقدس بدن ما را تحت اختیار خود میگیرد، ما به اشخاصی درستکار تبدیل میشویم. اما هنگامی که طبیعت گناه آلودمان، بدنمان را تحت اختیار خود میگیرد، از ما رفتار گناه آلود سر میزند (رومیان ۶: ۱۲-۱۳).
منبع: رازگاه